محفل ادبی فیض

اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران

محفل ادبی فیض

اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران

در پی منویات و تاکیدات مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم حمایت از گسترش جریان‌های اصیل زبان و ادبیات فارسی در بین مردم، نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور با همراهی جمعی از شاعران پیشکسوت و استادان عرصه شعر و ادب، نسبت به تشکیل و راه‌اندازی محافل ادبی در سراسر کشور، با محوریت کتابخانه‌های عمومی استان‌های مختلف و هدایت شاعران و پژوهشگران مطرح هر استان، اقدام کرد.
این اقدام با هدف نهادینه کردن فرهنگ مشارکت عمومی برای انجام فعالیت‌های ادبی در کتابخانه‌ها و تمهید زمینه اعتلای آن، تقویت و راه‌اندازی محفل‌های ادبی در کتابخانه‌های عمومی برای ایجاد انگیزه نسبت به شعر و ادبیات فارسی و همچنین ساماندهی نیروهای متعهد و متخصص ادبی به منظور ایجاد تحول فرهنگی در خدمات کتابخانه‌ها انجام شد.

۲ مطلب با موضوع «محفل ادبی افغانستان» ثبت شده است

به همت اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران؛

محفل یادبود محمدسرور رجایی شاعر و نویسنده فقید افغانستان برگزار شد

محفل یادبود محمدسرور رجایی شاعر و نویسنده فقید افغانستان

به همت اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران، محفل یاد بود محمدسرور رجایی شاعر و نویسنده فقید افغانستان و راه اندازی محفل جوانه های ادبی افغانستان در کتابخانه مرکزی پارک شهر با حضور شاعران برجسته برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران، محفل  یادبود مرحوم محمد سرور رجایی، شاعر و نویسنده فقید افغانستان روز پنجشنبه ۱۴ مردادماه با حضور  دبیران محافل ادبی، شاعران و اعضای اهل افغانستان و کتابداران کتابخانه های عمومی استان در بستر فضای مجازی برگزار شد.

 در این نشست علاوه بر شعر خوانی  و جمع خوانی کتاب"گرگ های مهربان کوه تخت" توسط اعضای افغانستانی محافل، "محفل جوانه های ادبی افغانستان "استان تهران به یاد این نویسنده و شاعر فقید در کتابخانه مرکزی پارک شهر به صورت مجازی افتتاح شد.

در ابتدای این نشست نغمه مستشار نظامی، دبیر محافل ادبی کتابخانه‌های عمومی کشور با تسلیت به مناسبت درگذشت محمدسرور رجایی و گرامیداشت یاد و خاطره وی طی سخنانی گفت:محمدسرور رجایی متولد سال ۱۳۴۸ در کابل بود که در سال ۱۳۷۳ به ایران مهاجرت کرد. مدیریت خانه ادبیات افغانستان و مدیریت دفتر شعر و داستان افغانستان در حوزه هنری از جمله فعالیت‌های اوست. همچنین «گل‌های باغ کابل» (مجموعه شعر کودکان)، «در آغوش قلب‌ها» (مجموعه شعر و خاطره) و «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» از جمله آثار منتشرشده او هستند لذا به پاسداشت مقام این شاعر و نویسنده فقید "محفل جوانه های ادبی افغانستان "استان تهران به میزبانی کتابخانه مرکزی پارک شهر با رویکرد حمایت از استعدادهای ادبی هم زبانان افغان از امروز راه اندازی خواهد شد.

علی داوودی، دبیر محفل ادبی کتابخانه حضرت ولی عصر(عج) با تقدیر از برگزارکنندگان این مراسم در سخنانی گفت: این اقدام بسیار ارزشمند است که اداره کل کتابخانه های استان تهران هم برای تقدیر و بزرگداشت فعالان فرهنگی و ادبی در قید حیات اقدام می‌کند و هم برای درگذشتگان این عرصه مراسم یادبود و بزرگداشت برگزار می‌کند.

وی درباره مرحوم محمد سرور رجایی نیز گفت: او فردی بود که تمام تلاش خودش را صرف نویسندگی و شاعری و پژوهش کرد. تمام تلاشش این بود که بگوید ایران و افغانستان یک فرهنگ، یک باور، یک نگاه دارند؛ در واقع تلاش او در راستای معرفی عناصر فرهنگی مشترک این دو ملت بود و نهایتاً هدفش انسجام اجتماعی، انسجام فرهنگی در حوزه فارسی‌زبانان بود.

 در ادامه زهرا میریان کرمی شاعر و مدرس شعر کودک  به بیان شعری در وصف این نویسنده فقید پرداخت:

در دفتراندوه به یادش بنویسند

از هجر مهاجر دل هر شعر گرفته است

او جلوه ی پیوند دوملت به ادب بود

دل ها همه از هجرت اومی رود از دست

فرهنگ غنی را پل جان بود رجایی

در وادی حق مرد زمان بود رجایی

بایاد شهیدان سخنی ناب نوشته است

همواره امین شاهدان بود رجایی

در وادی فرهنگ و ادب، مردخدا بود

ازخویش رها گشته وباعشق رها بود

هرلحظه بهاداد به نسلی که جوان است

اوحامی گل های وطن درهمه جا بود

از دُرِّ  دَری گفته و از کابل و نسلش

همسایه ی فخر است ونژادش همه فرهنگ

 ماموریتی جنس ادب داشت داراین عصر

درجمع وادیبان ومرادش همه فرهنگ

سپس بابک نیک طلب دبیر محفل ادبی کتابخانه علامه دهخدای شهر تهران به بیان خاطره ای از مرحوم محمد سرور رجایی با عنوان "یاد دوست"پرداخت و گفت:محمد سرور رجایی را از سالها پیش می شناختم. به خاطر چند شعر کودکی که از او خوانده بودم ودر کنار یکی دو شاعر دیگر افغانستانی مقیم ایران دل به شعر کودک بسته بود. درچند سال اخیر با حضورم در بخش شعر حوزه هنری کودک ونوجوان با ایشان ارتباط بیشتری برقرار کردم.

وی افزود:در سال ۱۳۹۵ نشستی درباره مجلات کودک افغانستان درتالار استاد اوستا درحوزه هنری با حضور شاعران ونوجوانان افغانستانی با سخنرانی ایشان برگزار کردم، که ضمن سخنرانی وبیان تاریخچه فعالیت ادبیات کودک افغانستان، چند نمونه از مجلات آن سامان وهم چنین جریده هایی ویژه بچه های افغانستانی درایران ارائه کرد. به ویژه مجله باغ را دربین حضار توزیع کرد.

نیک طلب تصریح کرد:فرصتی دیگر در سال ۹۷ پیش آمد، که رونمایی کتاب شعر کودکی را دریک مدرسه بچه های افغانستانی گذاشتیم. باید بگویم بدون همراهی وهماهنگی وآشنایی محمد سرور  رجایی اصلا چنین اتفاقی نمی افتاد. آنجا فهمیدم که دامنه فعالیت او بی هیاهو واعلان وسر و صدا چقدر گسترده است. تقریبا هرجا نشانی از هم وطنش درغربت ایران، می دید سری می زد وکمک حال آنها می شد. مدرسه های گمنام وهمه پایه (از دبستان تا پیش دانشگاه)، خیابان شهر وروستا، زندان، تا عرصع نبرد با دشمنان، از افغانستان تاسوریه وجبهه مدافعان حرم، و... و.

وی در پایان بیان خاطره اش گفت:امروز که جایش خالی ست بچه های او وشاگردانش باید راهش را ادامه دهند. اگر چه راه او همیشه هموار وبی دست انداز نبود اما نشان داد که از صخره وسنگلاخ می توان رد شد ودر غریبی هم آشنا بود. یادش گرامی ونامش دردل دوستداران فرهنگ وادب پارسی جاودانه باد.

محمدمهدی عبداللهی شاعر و مداح، در این محفل شعری با عنوان "در هجر مهاجر زنده یاد محمد سرور رجایی "خواند:

باد صبا آورده پیغام جدایی

پیچیده بانگ الرحیل آه ای رجایی

عاش سعیداً، با شهیدان زنده بودی

مات سعیداً، ای شهیدِ آشنایی  

عمری سرودی از شهیدان سبکبال

حالا گوارایت ملاقات خدایی

فصل سروُرِ سروَر عالم، علی شد

عیدت مبارک! سروَر دل ها کجایی

قبل از محرّم پرکشیدی همچو مسلم 

این جمعه را مهمان شور نینوایی

این روزهای آخری دلتنگ بودی

می دیدمت لبریز حسّی کربلایی

از دشت لیلی تا به مجنون، نوحه خواندی!

ای دل امان ای دل امان از این جدایی

باید برایت کاظمی، چاووش خوانَد

در وسعت دشتی پر از شعر رهایی

رفتی سفر باشد به خیر امّا همیشه

آوینیِ کابل! عزیز قلب مایی

هنگام تدفین تو احیا شد دوباره

یاد امام و یاد صیّاد و رجایی

 

و در ادامه  سه رباعی در وصف ایشان قرائت کرد:

ای جان پدر، بگو کجایی؟ رفتی!
دلتنگ شهیدان خدایی رفتی!
مهمان همان برکه برکت گشتی
در روز غدیر خم، «رجایی» رفتی!

****
ماتم زده از غمت در این روز سرور
در هجر تو شد شب درازم بی‌نور
رفتی و سلام ما به مولا برسان
ای سرور من، رجاییِ شعر و شعور

****
آیینه ناب همزبانی شد و رفت
مهمان امام مهربانی شد و رفت
آن سرور شعر و عاشق نام علی 
در روز غدیر آسمانی شد و رفت

جمع سرایی شاعران محافل ادبی از جمله  استاد محدثی خراسانی دبیر محفل ادبی کتابخانه حضرت فاطمه(س)؛ منصور کلامی از زنجان. -مجتبی باقی از تهران-همایون علی دوستی دبیر محافل ادبی استان چهارمحال بختیاری-مستشارنظامی  دبیر محافل ادبی کشور  از دیگر بخش های این محفل ادبی بود که در وصف مرحوم سرور رجایی انجام شد که در ادامه می خوانید :

جلوه ی مهر و پارسایی بود

سرور عاشقان رجایی بود

غم غربت کشیده بود اما

پل پیوند آشنایی بود

ای دریغا چقدر زود اما

موسم رفتن و جدایی بود

راوی درد غربت یاران

یار خوبان کربلایی بود

در زلال کلام پر مهرش

حس  زیبا و باصفایی  بود

در شب تار و سرد چون نوری

جلوه ی شمع و روشنایی بود

شعر او حجم یک بیابان درد

نیتش نیتی خدایی بود

در شب تار و سرد چون نوری

جلوه ی عشق و روشنایی بود

ما اسیر فراق جانکاهش

کوچ او گرچه خود، رهایی بود

 

سپس سید ابوطالب مظفری شاعر اهل افغانستان؛ دبیر محفل دُر دری به خوانش شعری پرداخت و آن را به روح محمدسرور رجایی تقدیم کرد:

چه زخمی خورده این جادوگر پیر زمان از ما

که گم می‌خواهد از روی زمین نام و نشان از ما

وطن تابوت خونین جوانان است سرتاسر

طلبکار است گویی هم زمین هم آسمان از ما

به خاک ما تو گویی جشن گلریزان تاریخ است

به هر سو بنگری افتاده نعش سروران از ما

به صنف آفرینش جمله مردودان تاریخیم

چه می‌خواهد خدا این مایه درس و امتحان از ما

به سوک دلبران رفته از سر تا قدم داغیم

چه می‌دانم که این قلب است یا آتشفشان از ما

که در بازار هستی دید این سان سود و سودا را

دوبال این ترازو خورده جان از ما، ‌ جوان از ما

نصیب مردمان از قسمت عالم گل و بلبل

بهاران از شما و برگریزان از خزان از ما

در ادامه سیده فرشته حسن زاده دبیر محافل ادبی استان لرستان به سرودن قطعه شعری از خود در وصف مرحوم سرور رجایی پرداخت:

جلوه مهر وپارسایی بود

شاعر نام آشنایی بود

او نماد محبت دو وطن

واژهایش پر از رهایی بود

او نماد بزرگی افغان

یار ایران زمین رجایی بود

شاعر قهرمان شعر دفاع

نیتش پاکی وخدایی بود

او چه زیبا سرود "جان پدر"

جمله هایش فقط دعایی بود

سرور شعر های پر مضمون

دور از بخل وخود ستایی بود

پارسی قند بر لبانش بود

غزلش نقل آریایی بود

دل شعرم برای او تنگ است

آخرین شعر او جدایی بود

در  این محفل یادبود شعری از شاعر شهید افغانستان عبدالقهارعاصی که این روزها در سوک محمد سرور رجایی بازنشر شده است قرائت شد:

قصه پایان یافت آخر قصه خوان برباد شد
غم به دنبال غم آمد داستان برباد شد
آنچه کز عطر وبریشم می کشیدم پاک سوخت
آنچه کز ره می رسیدم ناگهان برباد شد
باد ویرانی وزید و باغ در ماتم نشست
نسترن در خون فتاد و ارغوان برباد شد
زندگی و بال حسرت کرد آخر کار را
آشیان کوچک عیشم چنان برباد شد
نغمه های نازک دل گم شد و نا خوانده ماند
سینه سوزی از خدای کاروان برباد شد
ای دریغ آن شوق درویشانه دیدار دوست
ای دریغ آن شوکت لطف نهان برباد شد
یاد بود عشق را با اشک تدوین می کنیم
چون تمام هستیم زین بینشان برباد شد
دست بیداد جدایی از دل وجان بر گذشت
دولت دارو ندارم همزمان برباد شد

 

جمع خوانی کتاب"گرگ های مهربان کوه تخت" توسط اعضای افغانستانی محافل از دیگر بخش های این مراسم بود؛ نغمه مستشار نظامی در ابتدای این بخش به معرفی این کتاب؛ اثری جاودانه از محمد سرور رجایی پرداخت و گفت: این اثر از زنده‌یاد محمدسرور رجایی، آینه‌ای است از فرهنگ و آداب و رسوم مردم افغانستان است  ؛ این کتاب که در پرنده آبی، گروه کودک و نوجوان انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است مناسب گروه سنی «ج» است؛ در این آثار، نویسندگان با قلمی متناسب با مخاطبان کودک و نوجوان و در قالب داستان، آداب و رسوم کشور خود را بیان کرده‌اند که می‌تواند مورد توجه خوانندگان قرار گیرد.  در  حین خواندن «گرگ‌های مهربان کوه تخت» نیز هم با فرهنگ و باورهای سرزمین افغانستان آشنا می‌شویم و هم با زبان زیبا و شیرین این دیار.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۰۰ ، ۱۲:۲۷
دبیر محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور

ساقی باقی ما داد صلا بسم الله
هر کرا هست سرانجام فنا بسم الله
روی ساقی بصفا سینه ما با هم صاف
می مصفا شده اخوان صفا بسم الله
شد دوا درد غذا خون جگر عشق طبیب
هر که جوید ز سر صدق شفا بسم الله
ساقی عشق گرفته است بکف ساغر درد
هر که دارد سر این جام بلا بسم الله
ایکه خواهی که نماز از سر اخلاص کنی
سوی حق عشق بود قبله‌نما بسم الله
گر دلت آرزوی عکس جمالش دارد
بنگر آینه سینهٔ ما بسم الله
منزل دوست بپرسیدم از آنشاه عرب
کرد اشارت بدل و گفت عنا بسم الله
سوی دل رفتم و گفتم که بگو یار کجاست
گفت اینجاست تو بیخویش درآ بسم الله
بر درش رفتم و گفتم که دهی بار مرا
گفت بگذار تو خود را و بیا بسم الله
فیض خواهد بره دوست روان افشاند
هر که دارد سر همراهی ما بسم الله

فیض کاشانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۸ ، ۰۹:۰۵
دبیر محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور