محفل ادبی فیض

اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران

محفل ادبی فیض

اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران

در پی منویات و تاکیدات مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم حمایت از گسترش جریان‌های اصیل زبان و ادبیات فارسی در بین مردم، نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور با همراهی جمعی از شاعران پیشکسوت و استادان عرصه شعر و ادب، نسبت به تشکیل و راه‌اندازی محافل ادبی در سراسر کشور، با محوریت کتابخانه‌های عمومی استان‌های مختلف و هدایت شاعران و پژوهشگران مطرح هر استان، اقدام کرد.
این اقدام با هدف نهادینه کردن فرهنگ مشارکت عمومی برای انجام فعالیت‌های ادبی در کتابخانه‌ها و تمهید زمینه اعتلای آن، تقویت و راه‌اندازی محفل‌های ادبی در کتابخانه‌های عمومی برای ایجاد انگیزه نسبت به شعر و ادبیات فارسی و همچنین ساماندهی نیروهای متعهد و متخصص ادبی به منظور ایجاد تحول فرهنگی در خدمات کتابخانه‌ها انجام شد.

۳ مطلب با موضوع «محفل ادبی آیینی» ثبت شده است

به مناسبت عید بزرگ غدیر برگزار شد؛

آغاز بکار محفل ادبی آهوانه در کتابخانه عمومی شهدای نیروی زمینی

آغاز بکار محفل ادبی آهوانه در کتابخانه عمومی شهدای نیروی زمینی

محفل ادبی آهوانه به میزبانی کتابخانه عمومی شهدای نیروی زمینی همزمان با عید غدیر خم آغاز بکار کرد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران؛ همزمان با دهه ولایت و در آستانه عید غدیر خم محفل ادبی آهوانه به میزبانی کتابخانه عمومی شهدای نیروی زمینی شهر تهران با رویکردی متفاوت به شعر آیینی روز چهارشنبه ۶ مردادماه آغاز بکار کرد.

این محفل ادبی به دبیری نصیبا مرادی و به همت کبری عظیمی؛ مسئول کتابخانه عمومی نیروی زمین برگزار شد و رضا قاسمی و سمیه فضلعلی، شاعر، نویسنده و محقق از جمله میهمانان ویژه در نشست اول به شعرخوانی و بیان مطالبی در اهمیت شعر آیینی پرداختند.

در ادامه این محفل عاطفه سادات موسوی از مشهد؛ مرضیه عاطفی از سمنان، ریحان ابراهیم زادگان و محدثه سادات نبیان از شهر تهران به شعرخوانی در وصف حضرت علی (ع) پرداختند که در ادامه اشعار این شاعران را می خوانید:

غزلی از رضا قاسمی در وصف حضرت علی(ع)

غرقِ طلوعِ توست، شب انتظار هم

مست از شرابِ رؤیتم؛ اما خمار هم

گلدسته‌ام؛ خراب؛ ولی دائمُ‌الاَذان

ای أشهدت سرودِ لبم در مزار هم

از بی‌نوازشانِ یتیمم؛ ابوتراب!

پایی بکش به روی سر این غبار هم

ای وحی! اگرچه مفتخرم از کتابتت

از لکنتِ زبانِ غزل شرمسار هم

از ابرهای هر نفست خُطبه می‌چکد

از چشمِ شاعرت کلمات قصار هم

از خاکِ پای عین شفایت که بگذریم

هوی مسیح، می‌وَزد از ذوالفقار هم

در شیهه‌های اسبِ تو «هَل‌مِن‌مُبارز» است

دشمن هراس دارد از او؛ بی‌سوار هم

خرمافروشِ نخلِ تو ایمان‌فروش نیست

نفروخت شهدِ نام تو را پای دار هم

در انزوای خانه‌نشینت نبردهاست

شیر است، شیرِ زخمی پشتِ حصار هم

تنهاترین قصیده‌ی دنیای شعرکُش!

در یاری‌ات سروده نشد یک شعار هم

ای عمرِ غصه‌ی دلت از نوح، بیشتر

شصت‌وسه‌ی تو پیرتر است از هزار هم

نشناختند قدر تو را آن زمانیان

ای ناشناس! مردم این روزگار هم

 

غزل عاطفه سادات موسوی در وصف واقعه غدیر خم

 

دوباره مغز واژگان نغز  تیر می کشد

کسی مرا به سمت برکه ی غدیرمی کشد

کسی نه حس تازه ای‌که باز پای شعر را

به سرزمین مدح حضرت امیر می‌کشد

امیر ما که وقت جنگ شور یک اشاره اش

هزارها هزار عَمْر را به زیر می‌کشد

ابهتی اگر که هست از شکوه حیدر است

طنین نام اوست نعره ای که شیر می کشد

تو هوبکش به شوق نام مرتضی خدا خودش

مسیر جمله را به مرجع ضمیر می کشد

حدیثی از امام باقر است مادرم که شیر

همیشه پای عشق را به این مسیر می کشد

##########

باد دور از تو طاق خواهد کرد طاقت شانه های گلدان را

می برد لا به لای شب بو ها حسرت انحنای ایوان را

دامن سبز دشت میداند، آسمان تابع اراده ی توست

باز لب تر کن و به گل هایش برسان دستهای باران را

ذکر، تسبیح را گرفته به دست، تشنگی آب میخورد لب حوض

می برد پای پنجره فولاد، درد با دست خویش درمان را

شعر گفتن برایت آسان نیست، کلمات از غمم چه می دانند

هیچکس مثل تو نمیفهمد، حرف این اشکهای غلتان را

رانده از مردمان این دنیا، مانده ازشهر های بی احساس

به حرم راه میدهی آیا این زمین خورده ی پریشان را؟

قم و دزفول، مشهد و شیراز، راه ها را به هم گره زده اند

باید اصلا نوشت بعد از این، بیت موسی بن جعفرایران را

 

شعری از سمیه فضلعلی، شاعر، نویسنده و محقق در وصف واقعه غدیر خم

پدر

یا

پیامبر

فرقی نمی کند

این دست ها

اگر علی را به تماشا گذارند

سنت، اتمام حجت است

و غدیر

با سپیدی گلوی تو

سیراب می شود

غزلی از مرضیه عاطفی

خورشید عبایِ تو٬ عمّامهٔ تو از شب

افلاک برای تو٬ آماده ترین مرکب

شمشیر زمین بگذار٬ تا زلزله برخیزد

در کاخِ یزیدِ پست٬ حینِ غضبِ زینب(س)

تا حضرتِ حق برداشت خاک از کفِ نعلیْنت

دل خلق شد از عشقت٬ افتاد به تاب و تب

بینِ نجف و کعبه٬ شد قبله بلاتکلیف

هنگام ِ اذان آمد٬ تا ذکر علی(ع) بر لب

چون هست بدونِ شک حبّت سند جنّت

از روز غدیرِ خم٬ هستم علوی مذهب

تنها خلَفِ صالح٬ ألحق که «مع ٱلحقّی»

شد هر ورق از قران٬ توضیحِ همین مطلب

آورد خدا طبقِ خاصیت خُلق تو؛

از جاذبه ات سلمان، از دافعه ات مرحب!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۰۰ ، ۱۲:۲۶
دبیر محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور

به همت محفل ادبی آهوانه کتابخانه عمومی شهدای نیروی زمینی تهران؛

نشست مجازی «بانوان عاشورایی همراه حضرت زینب(س)» برگزار شد

به میزبانی محفل ادبی آهوانه کتابخانه شهدای نیروی زمینی - کراپ‌شده

به همت محفل ادبی آهوانه کتابخانه عمومی شهدای نیروی زمینی شهر تهران و با هدف اشاعه فرهنگ عاشورا با تکیه بر نقش ارزشمند بانوان عاشورایی، نشست مجازی «بانوان عاشورایی همراه حضرت زینب (س)» برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران، به همت محفل ادبی آهوانه کتابخانه عمومی شهدای نیروی زمینی شهر تهران و با هدف اشاعه فرهنگ عاشورا با تکیه بر نقش ارزشمند بانوان عاشورایی، نشست مجازی «بانوان عاشورایی همراه حضرت زینب (س)» با حضور شاعران، پژوهشگران و اعضای کتابخانه ۳۱ مردادماه برگزار شد.

در این محفل راضیه جبه داری، شاعر و پژوهشگر، مهمان ویژه این نشست بود که به بررسی نقش تاثیرگذار زنان در واقعه کربلا پرداخت و از تاثیر شگرف بانوان در جبهه حق و در جبهه باطل سخن گفت.

جبه داری تاثیر زنان را نه فقط در حضور بلکه در نقش اجتماعی آنان دانست و از زنان تاثیرگذاری چون زنان بنی اسد، حضرت ام البنین، ام وهب، همسر زهیر و ... نام برد. وی در خصوص نقش پر رنگ این زنان در همراهی حضرت زینب(س) مطالبی را بیان کرد.

وی در ادامه سخنانش نقش اجتماعی زنان در همراهی با امام زمان علیه السلام را بسیار مهم و تاثیرگذار عنوان کرد و در انتها به قرائت دو قطعه شعر پرداخت.

خاتون کم سالم، کمی آرام آرام

آرام تر باخود بگو بابام بابام

دق کردم آن وقتی که تو با ناله گفتی

عمه نمی تونم بیام، پاهام پاهام

از ضرب سیلی چشمهایت کم فروغ است

اصلا نمیبینی مرا؟ اینجام اینجام

******

درد تو را هرگز نمی فهمند خاتون

از کربلا هم سخت تر! الشام الشام

*****

خاتون کم سالم، کمی آرام آرام

آرامتر باخود بگو بابام بابام

دق کردم آن وقتی که تو با ناله گفتی

عمه نمی تونم بیام، پاهام پاهام

از ضرب سیلی چشمهایت کم فروغ است

اصلا نمیبینی مرا؟ اینجام اینجام

▫️▫️▫️

درد تو را هرگز نمی فهمند خاتون

از کربلا هم سخت تر! الشام الشام

در ادامه نشست کوثر کوهستانی، نرگس رحمانی، خورشید سبحانی، ماهرخ درستی، رباب کلامی، فرزانه قربانی، رضا قاسمی و نصیبا مرادی در رثای این زنان بزرگ عاشورایی شعرهایی را قرائت کردند.

نصیبا مرادی، دبیر محفل ادبی آهوانه شعری به دردانه اباعبدالله الحسین علیه السلام حضرت رقیه (س) تقدیم کرد:

گفتم: بگو از آمدن ناگهانی ات

گفتی:  سلام! آمده ام میهمانی ات

 

گفتم: قرار بود بیایی ولی چه دیر؟

گفتی: میان مهلکه گم شد نشانی ات

 

گفتم: ببین که جای تو اینجاست! پیش ما

گفتی: فدای صبر تو و مهربانی ات

 

گفتم: جهنم است زمین بی نگاه تو

گفتی: بهشت سهم دل آسمانی ات

 

گفتم: صبور بوده ام اما نگو سفر...

گفتی: سفر شکوه تو و جان فشانی ات!

 

گفتم: ببخش! هق هق دلتنگی مرا

گفتی: پدر فدایی شیرین زبانی ات

 

گفتی: بیا که همسفر آسمان شویم

گفتم: سلام آمده ام میهمانی ات

در ادامه خورشید سبحانی، شاعر و از اعضای محفل، شعری به بانو رباب سلام الله علیها تقدیم کرد:

رفتی و دیگر بر نمی گردی حرم، مادر

شب را کجا سر می کنی دور از برم، مادر؟

 

گفتم : کبوتر! پای رفتن هم نداری تو

گفتی: خبر داری که دیگر می پرم مادر؟

 

من شیر دارم، شیرخوارم را کجا بردند؟

از داغ بی پایان گریبان می درم مادر

 

معنای لبخندی که با آن چشم ها داری

یعنی که در آغوش زهرا، بهترم مادر

 

هر بار که افتادی از نی، من هم افتادم

گفتی: فدای غربت بابا سرم، مادر

 

تو پر زدی و خواهر دل نازکت هم رفت

می گفت : دل تنگ علی اصغرم مادر

 

گهواره ای دیگر خریدم، همدمم باشد

«گفتم برایت  بهترش را میخرم مادر»

 

آغوش وا کن مادرت را، طاقتم سر شد

دیگر نفس در روضه کم می اورم مادر

 

سپس رضا قاسمی، شاعر به خوانش شعر زیر پرداخت:

 

 بر لبِ بامِ اسارت آفتابم را ببین

مثل این ویرانه احوالِ خرابم را ببین

 

در جوابِ العطش‌هایت وجودم آب شد

آب رد شد از سرم؛ حالا سرابم را ببین

 

فکر کن مثل قدیمم؛ چشم‌هایت را ببند

دیدنِ الانِ من روضه‌ست، خوابم را ببین

 

شب به شب تا چند بشمارم که پیدایت کنم!؟

می‌شمارم؛ زخم‌های بی‌حسابم را ببین!

 

با چه زوری خواستند و با چه زوری حفظ شد

سرفرازم بعد غارت‌ها؛ حجابم را ببین

 

روزگار کاخِ سبزِ شام را کردم سیاه

ردّ اشکم را؛ سلاحِ انقلابم را ببین

 

گرچه طوفانِ بلا فانوسِ عمرم را شکست

بعدها در این خرابه بازتابم را ببین

 

در قنوت آخرم چیزی به جز پرواز نیست

مرغ آمینِ دعای مستجابم را ببین

 

رباب کلامی، شاعر و پژوهشگر شعری با عنوان «سلام‌علی‌قلب‌زینب‌الصبور» را برای حاضرین قرائت کرد:

 

اشکی چکید باز هم از دیده‌ی تَرش

یادش نرفته خاطره‌ی روز آخَرش

 

یک نیم روز زیر و زبر شد هرآنچه بود

یک نیم روز آه چه آورده بر سرش

 

مضطر نبود؟ بود، تحیر نداشت؟ داشت

محشر نبود اگر چه بُوَد نام دیگرش؟

 

خورشید را به چشم خودش تکه تکه دید

افتاد آسمان به زمین در برابرش

 

آیات حق مقطعه می‌شد یکی یکی

 خون میچکید از پر و بال کبوترش

 

گهواره نقل محفل بازاریان شده

هرکس شنید گفت که بیچاره مادرش

 

یک عمر آفتاب نشین بود چون رباب

جز سایه‌ی حسین نمی‌خواست بر سرش

 

یادش بخیر خواب خوشی زیر سایه‌ای

حالا کجاست سایه‌ی امن صنوبرش

 

یک سال و نیم می‌گذرد از فراقشان

یک سال و نیم صبر کجا بود باورش

 

چادر کشید روی سرش، آی گریه کرد

جان داده بود کاش کنار برادرش

 

گفتنی است، سومین محفل ادبی کتابخانه شهدای نیروی زمینی با عنوان آهوانه در روز یک شنبه ۳۱ مرداد در بستر فضای مجازی برگزار شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۰۰ ، ۱۲:۲۴
دبیر محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور

ساقی باقی ما داد صلا بسم الله
هر کرا هست سرانجام فنا بسم الله
روی ساقی بصفا سینه ما با هم صاف
می مصفا شده اخوان صفا بسم الله
شد دوا درد غذا خون جگر عشق طبیب
هر که جوید ز سر صدق شفا بسم الله
ساقی عشق گرفته است بکف ساغر درد
هر که دارد سر این جام بلا بسم الله
ایکه خواهی که نماز از سر اخلاص کنی
سوی حق عشق بود قبله‌نما بسم الله
گر دلت آرزوی عکس جمالش دارد
بنگر آینه سینهٔ ما بسم الله
منزل دوست بپرسیدم از آنشاه عرب
کرد اشارت بدل و گفت عنا بسم الله
سوی دل رفتم و گفتم که بگو یار کجاست
گفت اینجاست تو بیخویش درآ بسم الله
بر درش رفتم و گفتم که دهی بار مرا
گفت بگذار تو خود را و بیا بسم الله
فیض خواهد بره دوست روان افشاند
هر که دارد سر همراهی ما بسم الله

فیض کاشانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۸ ، ۰۹:۰۵
دبیر محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور