نشست مجازی «بانوان عاشورایی همراه حضرت زینب(س)» برگزار شد
به همت محفل ادبی آهوانه کتابخانه عمومی شهدای نیروی زمینی تهران؛
نشست مجازی «بانوان عاشورایی همراه حضرت زینب(س)» برگزار شد
به همت محفل ادبی آهوانه کتابخانه عمومی شهدای نیروی زمینی شهر تهران و با هدف اشاعه فرهنگ عاشورا با تکیه بر نقش ارزشمند بانوان عاشورایی، نشست مجازی «بانوان عاشورایی همراه حضرت زینب (س)» برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران، به همت محفل ادبی آهوانه کتابخانه عمومی شهدای نیروی زمینی شهر تهران و با هدف اشاعه فرهنگ عاشورا با تکیه بر نقش ارزشمند بانوان عاشورایی، نشست مجازی «بانوان عاشورایی همراه حضرت زینب (س)» با حضور شاعران، پژوهشگران و اعضای کتابخانه ۳۱ مردادماه برگزار شد.
در این محفل راضیه جبه داری، شاعر و پژوهشگر، مهمان ویژه این نشست بود که به بررسی نقش تاثیرگذار زنان در واقعه کربلا پرداخت و از تاثیر شگرف بانوان در جبهه حق و در جبهه باطل سخن گفت.
جبه داری تاثیر زنان را نه فقط در حضور بلکه در نقش اجتماعی آنان دانست و از زنان تاثیرگذاری چون زنان بنی اسد، حضرت ام البنین، ام وهب، همسر زهیر و ... نام برد. وی در خصوص نقش پر رنگ این زنان در همراهی حضرت زینب(س) مطالبی را بیان کرد.
وی در ادامه سخنانش نقش اجتماعی زنان در همراهی با امام زمان علیه السلام را بسیار مهم و تاثیرگذار عنوان کرد و در انتها به قرائت دو قطعه شعر پرداخت.
خاتون کم سالم، کمی آرام آرام
آرام تر باخود بگو بابام بابام
دق کردم آن وقتی که تو با ناله گفتی
عمه نمی تونم بیام، پاهام پاهام
از ضرب سیلی چشمهایت کم فروغ است
اصلا نمیبینی مرا؟ اینجام اینجام
******
درد تو را هرگز نمی فهمند خاتون
از کربلا هم سخت تر! الشام الشام
*****
خاتون کم سالم، کمی آرام آرام
آرامتر باخود بگو بابام بابام
دق کردم آن وقتی که تو با ناله گفتی
عمه نمی تونم بیام، پاهام پاهام
از ضرب سیلی چشمهایت کم فروغ است
اصلا نمیبینی مرا؟ اینجام اینجام
▫️▫️▫️
درد تو را هرگز نمی فهمند خاتون
از کربلا هم سخت تر! الشام الشام
در ادامه نشست کوثر کوهستانی، نرگس رحمانی، خورشید سبحانی، ماهرخ درستی، رباب کلامی، فرزانه قربانی، رضا قاسمی و نصیبا مرادی در رثای این زنان بزرگ عاشورایی شعرهایی را قرائت کردند.
نصیبا مرادی، دبیر محفل ادبی آهوانه شعری به دردانه اباعبدالله الحسین علیه السلام حضرت رقیه (س) تقدیم کرد:
گفتم: بگو از آمدن ناگهانی ات
گفتی: سلام! آمده ام میهمانی ات
گفتم: قرار بود بیایی ولی چه دیر؟
گفتی: میان مهلکه گم شد نشانی ات
گفتم: ببین که جای تو اینجاست! پیش ما
گفتی: فدای صبر تو و مهربانی ات
گفتم: جهنم است زمین بی نگاه تو
گفتی: بهشت سهم دل آسمانی ات
گفتم: صبور بوده ام اما نگو سفر...
گفتی: سفر شکوه تو و جان فشانی ات!
گفتم: ببخش! هق هق دلتنگی مرا
گفتی: پدر فدایی شیرین زبانی ات
گفتی: بیا که همسفر آسمان شویم
گفتم: سلام آمده ام میهمانی ات
در ادامه خورشید سبحانی، شاعر و از اعضای محفل، شعری به بانو رباب سلام الله علیها تقدیم کرد:
رفتی و دیگر بر نمی گردی حرم، مادر
شب را کجا سر می کنی دور از برم، مادر؟
گفتم : کبوتر! پای رفتن هم نداری تو
گفتی: خبر داری که دیگر می پرم مادر؟
من شیر دارم، شیرخوارم را کجا بردند؟
از داغ بی پایان گریبان می درم مادر
معنای لبخندی که با آن چشم ها داری
یعنی که در آغوش زهرا، بهترم مادر
هر بار که افتادی از نی، من هم افتادم
گفتی: فدای غربت بابا سرم، مادر
تو پر زدی و خواهر دل نازکت هم رفت
می گفت : دل تنگ علی اصغرم مادر
گهواره ای دیگر خریدم، همدمم باشد
«گفتم برایت بهترش را میخرم مادر»
آغوش وا کن مادرت را، طاقتم سر شد
دیگر نفس در روضه کم می اورم مادر
سپس رضا قاسمی، شاعر به خوانش شعر زیر پرداخت:
بر لبِ بامِ اسارت آفتابم را ببین
مثل این ویرانه احوالِ خرابم را ببین
در جوابِ العطشهایت وجودم آب شد
آب رد شد از سرم؛ حالا سرابم را ببین
فکر کن مثل قدیمم؛ چشمهایت را ببند
دیدنِ الانِ من روضهست، خوابم را ببین
شب به شب تا چند بشمارم که پیدایت کنم!؟
میشمارم؛ زخمهای بیحسابم را ببین!
با چه زوری خواستند و با چه زوری حفظ شد
سرفرازم بعد غارتها؛ حجابم را ببین
روزگار کاخِ سبزِ شام را کردم سیاه
ردّ اشکم را؛ سلاحِ انقلابم را ببین
گرچه طوفانِ بلا فانوسِ عمرم را شکست
بعدها در این خرابه بازتابم را ببین
در قنوت آخرم چیزی به جز پرواز نیست
مرغ آمینِ دعای مستجابم را ببین
رباب کلامی، شاعر و پژوهشگر شعری با عنوان «سلامعلیقلبزینبالصبور» را برای حاضرین قرائت کرد:
اشکی چکید باز هم از دیدهی تَرش
یادش نرفته خاطرهی روز آخَرش
یک نیم روز زیر و زبر شد هرآنچه بود
یک نیم روز آه چه آورده بر سرش
مضطر نبود؟ بود، تحیر نداشت؟ داشت
محشر نبود اگر چه بُوَد نام دیگرش؟
خورشید را به چشم خودش تکه تکه دید
افتاد آسمان به زمین در برابرش
آیات حق مقطعه میشد یکی یکی
خون میچکید از پر و بال کبوترش
گهواره نقل محفل بازاریان شده
هرکس شنید گفت که بیچاره مادرش
یک عمر آفتاب نشین بود چون رباب
جز سایهی حسین نمیخواست بر سرش
یادش بخیر خواب خوشی زیر سایهای
حالا کجاست سایهی امن صنوبرش
یک سال و نیم میگذرد از فراقشان
یک سال و نیم صبر کجا بود باورش
چادر کشید روی سرش، آی گریه کرد
جان داده بود کاش کنار برادرش
گفتنی است، سومین محفل ادبی کتابخانه شهدای نیروی زمینی با عنوان آهوانه در روز یک شنبه ۳۱ مرداد در بستر فضای مجازی برگزار شد.