دوازدهمین محفل ادبی حافظ با حضور شاعران بومی شهرستان شهر قدس
5 /11/ 1399
به همت اداره کتابخانههای عمومی شهرستان قدس برگزار شد؛
دوازدهمین محفل ادبی حافظ با حضور شاعران بومی شهرستان
دوازدهمین محفل ادبی حافظ شهرستان قدس به میزبانی کتابخانه مرکزی شهرستان قدس و با حضور شاعران بومی شهرستان درفضای مجازی اسکای رووم برگزارشد.
به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران؛ دوازدهمین محفل ادبی حافظ شهرستان قدس به میزبانی کتابخانه مرکزی وبه دبیری ابوالفضل کارگر از شاعران بومی شهرستان باحضور سیده فهیمه اطهری رئیس اداره کتلبخانه های عمومی شهرستان قدس وجمعی ازشاعران وعلاقمندان درفضای مجازی اسکای رووم برگزارشد.
درابتدای محفل ابوالفضل کارگردبیر محفل اشعاری در سوگحضرت فاطمه زهرا(س) قرائت کرد .در ادامه امیر محرابی به بیان ادبیات و ارتباط آن با مبانی و تعالیم دینی پرداخت در بخش بعدی جمشید مقدم ( حامی ) به خوانش غزلی در سوگ حضرت زهرا (س) به این مضمون پرداخت :
ای بغض مانده در گلوی حضرت مولا
بانوی آب وآینه،یا حضرت زهرا
ای مهربانتر از دو چشم ناز آهوها
ای مرهم زخم دل خون پرستوها
ای یاس پرپر گشته با دستان دژخیمان
بانوی مهرو عاطفه،یاد آور باران
مهرت بلند آوازه و عشقت اهورایی ست
نام تو هم معنای دلتنگی و زیبایی ست
بانو اگر چه داغ تو بسیار سنگین است
اما تمام غصه ام نابودی دین است
بانو ببین اینجا هوای شهر آلوده ست
حتی ستون مسجد احساس فرسوده ست
یک عده با نام شما از هر جهت سیرند
یک عده اما زیر خط فقر می میرند
بانو دلم ازاین همه تکرارها خسته است
از رویش دیوار بر دیوارها خسته است
اینجا عدالت را غل و زنجیر می بینم
در کاسبان دین فقط تزویر می بینم
بانو از این دردی که می دانی دلم خون است
از سکه مهر روی پیشانی دلم خون است
بانو کسی اینجا به فکر درد مردم نیست
شرمنده از این چهره های زرد مردم نیست
حرف از نهنگ وحشی فقر و تباهی هاست
دردم فقط جان دادن این بچه ماهی هاست
این اشک جاری می شود،اما چه باید کرد
شعرم شعاری می شود،اما چه باید کرد
بانو امید و آرزو درسینه ها مرده ست
شوق رهایی در دل آیینه ها مرده ست
بانو دلم این روزها مال خود من نیست
طوفانی ام ،حال دلم حال خود من نیست
ما حق مان امنیت است و نان و آزادی
یک دل پراز نور امیدو اندکی شادی
بانو من از احساس پوچی سخت آکنده م
از دست های بچه های کار شرمنده م
می سوزم از آه پدرهایی که بیکارند
آنها که از دنیا به حد مرگ بیزارند
ای یاس پرپر گشته در لای درو دیوار
گستاخی ام را پای شاعر بودنم بگذار
بانو حلالم کن،مرا ترسی زمردن نیست
چون کار شاعر نان به نرخ روز خوردن نیست!
سیده شبنم لاجوردی زاده استاد دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان قدس چندقطعه شعر خود را که در سوگ حضرت زهرا سروده بودند قرائت کرد:
به پای خیز علی جان شبانه باید رفت
وپاک ومخفی ودوراززمانه باید رفت
عجیب نیست زدنیا که پرده پوش شدیم
زچشم اهل جفا مخفیانه باید رفت
به یاد کرب وبلاو حسین وزخم دلت
به یاد زینب وصدتازیانه باید رفت
غمین مباش که نیلی شدست چهره یاس
به پای بوس پدربانشانه باید رفت
من ومحمد ویک آسمان ترانه درد
تووغریبی وصدغم ترانه بایدرفت
تو وغریبی این نخلهاکه می سوزند
برای غربت آشیانه بایدرفت
درادامه محفل مریم موذن یکی از اشعار ژولیده ی نیشابوری در رثای ام ابیها فاطمه زهرا( س ) راخواندومهدیار مقدم نونهال عضوکتابخانه در خصوص حدیث کساء دکلمه ای اجرانمود.
عکس های مرتبط : |